نوشته اصلی توسط
nEda1374
سلام من18سالمه وبا ی مرد38ساله ک از زنش جدا شده حدود9ماهه رابطه دارم.الان انقدر بهش وابسته شدم ک اگ ی شب صداشو نشنوم خابم نمیبره با وجود اینکه70کیلومتر باهم فاصله داریم یه هفته هم نمیتونم دوریشو تحمل کنم هر شب خابشو میبینم همه زندگیم شده اون .تو ی تصادف 6سالگیم هم پدرمو از دست دادم هم بکارتمو/کسی موضوع بکارتمونفهمید خودمم فک نمیکردم اسیب دیده باشه ولی چن سال اخیر ک ب بلوغ رسیدم و این مسائل برام مهم شد عکسهاشو از تو نت دیدم وشک کردم ک باکره نیستم ی دوس پسر داشتم3ماه از خودم بزرگتر بود ب اون هرچی میگفتم باکره نیستم فک میکرد دروغ میگم میگفت برام گواهی از پزشک بیار!!!!!این شد ک من با علی ک38سالشه دوس شدم ک حداقل هفته ای2بار باهم رابطه داریم بخاطر همین 9ماه رفتو امده مشکوکم خونوادم بهم شک کردن ولی هنوز نفهمیدن .تو این9ماه بهترین روزارو با علی داشتم وهیچوقت رابطه هامون تکراری نشد بلکه هر روز ی تجربه متفاوت برام بوده..فقط نمیدونم چرا رفتار علی همیشه یکسان نیس بضی وقتای حرفایی میزنه حس میکنم من تنها دختر روی زمینم و خیلی دوسم داره بعضی وقتا ام انقد بد میشه فک میکنم حتی ازم متنفره!!!چن وقت پیش میخاستیم عقد کنیم گواهی فوت پدرو پدربزرگمو برد محضر2تا شاهد از فامیلای من میخاست شماره داییمو بهش دادم تا راضیش کنه ولی داییم جلویه من عشقمو زد ازونروز حس کردم رفتارش باهام عوض شده حتی شماره ی دختر هم تو گوشیش دیدم ک گفت مزاحمه.من خیلی حسودم دلم نمیخاد اون حتی ب ی دختر دیگه نگاه کنه ولی اینکارو میکنه حتی از دوس دخترای قبلیشم خیلی چیزا میگه/انقد حسودم وقتی با پسر13سالش حرف میزنه و قربون صدقش میره من ناراحت میشم اشک تو چشام جم میشه شاید بخاطر پدر خودم ک از دستش دادم ولی بیشتر بخاطر خودشه.نمیدونم چیکار کنم با دوس پسرقبلیم ک بودم اوایل فک میکردم هیچوقت نمیتونم ازش جداشم ولی 3ماه ک از دوستیمون گذشت خودم ولش کردم.نمیدونم چیکار کنم ولی از یچیزیم میترسم اینکه همه رابطه هامون محافظت نشده ست علیم ک خودش میگه تو این4سالی ک جدا شده با خیلیا رابطه داشته میترسم ایدز گرفته باشم ولی جرئتشو ندارم برم ازمایش بدم گاهی فک میکنم اگ ایدز داشته باشمم ک نمیتونم علیو ول کنم پس بیخیال ازمایش واقعا خیلیا بهم گفتن این رابطه رو تموم کن ولی میدونم بدونه اون دیوونه میشم اخه من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!